با اجازه از حیوانات
اگر حکایت ها و داستان های کهن و شاید نو و جدید را خوانده و دیده باشید می بینید درصد قابل توجهی از آن حکایت ها درمورد پرندگان، چرندگان، خزندگان و... خلاصه حیوانات است.
خیلی ذهنم را مشغول کرد که چه شده است، حکایت کم آورده ایم که رفته ایم سراغ حیوانات و یا آدم و انسان کم آورده ایم که بنویسند و یا در مورد آنان بنویسیم و یا حیوانات دست در کار نوشتن برده اند و یا آدم ها نگذاشته اند در مورد آنها بنویسند و یا ....
اولین موردی که به ذهنم آمد این بود که دم حیوان گرم که با همه حیوانیتش باز هم چقدر جنبه و سعه صدر دارد که می شود و می گذارد این مسائل را در موردش بیان کرد، خیلی مهم است که حیوان نقد را به راحتی قبول می کند واقعا حیوانات این قدر با جنبه هستند و می فهمند، ظاهرا و با توجه به حکایت ها شاید بشود این را گفت.
انسان با همه کبکبه و دبدبه اش در نقد پذیری دست به دامن حیوان زده است و در حکایت هایش از حیوان مدد گرفته است!
ادامه دارد.....